"طارق" بازی فوتبالش خوب است و امید دارد به تیم ملی نوجوانان راه پیدا کند او در اوقات فراغتش در کتابخانه کار میکند و گاهی هم در کبابی به پدرش کمک میکند. اما با شروع بمبگذاریها در خرمشهر همهچیز عوض میشود. رفتار پدر طارق تغییر میکند و با ضدانقلاب نشست و برخاست دارد. طارق که به پدرش مشکوک شده شروع به تعقیب او کرده و مصمم است از نقشههایش سر دربیاورد تا بتواند جلوی کارهای بدش را بگیرد.
جهت مشاهده این بخش، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود به سایت