پسری به همراه دوستش وارد خانهی متروک و مخوفی به نام خانهی اشباح میشود او در آنجا در اتاقی به دختری برخورد میکند که میگوید قرار است او و برادرش به دست آدمهایی که در خانه هستند، کشته شوند. آن دو در پی یافتن آرش و برادرِ دختر به راهروها و اتاقهای تاریک و مخوف خانه، که پر از سایههای عجیب و غریب هستند، سرک میکشند. سرانجام راوی که در مییابد به خانهای پا گذاشته که خونآشامها در آن زندگی میکنند، از آنجا میگریزد، اما در آخرین لحظه ... .