عفریتی به هنگام تولد فرزند جدید "ضرغام شاه"، جای او را با بچه دیوی به نام اشپخدر عوض میکند. این بچه دیو که به شکل دختر پادشاه درآمده به طور مخفیانه شروع میکند به خوردن اسبهای پادشاه، "سورنا" با زیرکی به حقیقت ماجرا پی میبرد و سعی میکند پدرش را آگاه کند اما پادشاه او را از قصر بیرون میکند. سورنا راه خطرناکی در پیش دارد تا اشپخدر دیو را پیدا کند و خواهر واقعیاش را نجات دهد. از طرف دیگر اشپخدر بچه روز به روز بزرگتر و گرسنهتر میشود و شروع میکند به خوردن خدمهی قصر! در همین حال سورنا پس از طی سختیهای فراوان اشپخدر دیو را شکست داده و خواهرش را نجات میدهد و به همراه دوستش یاربخت به شهر بازمیگردد اما همه جا ویران شده و کسی باقی نمانده است. مناسب پایه ششم و هفتم.