داستان این کتاب دربارهی دختری به نام «سیما» است که با نقشهای کودکانه میخواهد بین پدرش و مادربزرگش آشتی برقرار کند. سیما تصمیم میگیرد تا به خانه مادربزرگش برود و لحظهی سالتحویل را نزد او باشد. او چند ساعت پیش از تحویلِ سال، بدون اینکه به خانواده اطلاع بدهد سوار اتوبوس آقای «بیبوق» میشود و آدرس خانهی مادربزرگ را میدهد. در اتوبوس پیرمردی کنار او مینشیند و سیما را راهنمایی میکند که باید برای مادربزرگش سنبل و شیرینی هم بخرد. از آن طرف تمام خانواده و فامیل بسیج شدهاند و به دنبال سیما میگردند.
«کیو آر کد» فایل صوتی کتاب و فیلم کوتاه معرفی کتاب نیز در پشت جلد آمده است.
جهت مشاهده این بخش، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود به سایت