"مری لمبرت" دختری یازده ساله و ناشنوا است. او در جزیرهای زندگی میکند که بسیاری از مردم آنجا ناشنوا هستند اما این کمبود، مشکلی برای آنها ایجاد نمیکند و همگی با زبان اشاره به راحتی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. روزی دانشمندی جوان و جاه طلب به جزیرهی آنها میآید و میخواهد ثابت کند که عاملی در جزیره باعث این ناشنوایی گسترده شده است. او از آب و خاک جزیره نمونهبرداری میکند و درنهایت مری را میدزدد تا به عنوان نمونهی زنده روی او آزمایش کند! مری پس از دزدیده شدن متوجه میشود که در بیرون از جزیره اوضاع متفاوت است با ناشنواها مانند مردم عادی رفتار نمیشود، آنها تحقیر میشوند و اغلب با گدایی روزگار میگذرانند.