رمان «ساعت مادربزرگ» دربارهی دختری به نام پاتریشیا است که پدر و مادرش در آستانهی جدایی هستند و او مجبور است تعطیلات تابستان را در کنار خانوادهی خالهاش باشد. او به دلیل سختگیریهای مادرش، دختری گوشهگیر و بدون اعتماد به نفس است و در نتیجه با بچههای خانواده به مشکل برمیخورد و اذیت میشود. او به اتاقک پشت خانه پناه برده و یک ساعت جيبي قدیمی پيدا میكند که میتواند همراه با آن به گذشته سفر کند و به زمانی برسد که مادرش درست همسن خود او يعني دوازدهساله بود! پاتريشيا که مادرش را این بار در سنوسال خودش میبیند و تازه با دشواریهای زندگی او آشنا میشود، تصمیم میگیرد به شکل دیگری با مادرش برخورد کند ... . این اثر در واقع زندگی دو نسل از روابط مادر و دختری را به تصویر میکشد.
جهت مشاهده این بخش، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود به سایت