در «سال چهارم در مدرسه مالوری» امسال فلیسیتی خواهر کوچک دارل به کلاس اول آمده. دل توی دل دارل نیست و میخواهد برای نشان دادن و معرفی مدرسهی خیلی خیلی محبوبش سنگ تمام بگذارد. اما انگار فلیسیتی از دختری به نام جون خوشش آمده و با او دوست شده و وقتش را با او میگذراند؛ برعکس دارل میانهی خوبی با جون ندارد. به هر حال سعی میکند بر خودش و رفتارش مسلط باشد. طولی نمیکشد که خبر خوشحالکنندهای میشنود. دارل به عنوان سرگروه کلاس انتخاب شده است. سرگروه بودن خوب است اما آنقدرها هم که دارل فکرش را میکند خوشایند و هیجانانگیز نیست و حسابی سرش را شلوغ میکند. آنقدر که حتی نمیگذارد او خواهرش فلیستی را به گردش ببرد.