قرار است آلبرت اینشتینِ جوان همراهِ خواهرش مایا، مراسم جشن را چراغانی کنند. نیلس بور پرتابکنندهی کوتولهها به آنها کمک میکند. اما نتیجهی کارشان فاجعهبار است و صاحب مهمانخانه از دستشان عصبانی میشود. بهاینترتیب یک تعقیبوگریز طولانی آغاز میشود و آنها سوار چرخوفلک میشوند. آلبرت هنگام فرار به قوانین جهان هستی فکر میکند. آیا میتوانیم سریعتر از نور حرکت کنیم؟ آیا جرم و انرژی دو جنبه از یک واقعیت مشابه هستند؟ سفر در زمان ممکن است؟ شانس یعنی چه؟ و پرسشهای علمی و هیجانانگیز دیگر دربارهی نسبیت و کوانتومها.