داستان پسر بچهای است که گربهاش را گم کرده و دنبالش میگردد. اما از هرکس سوال میکند خودش مشکل بزرگی دارد. در مسیرِ ریزه افراد متفاوتی وجود دارند؛ از کلاغ و مسافر گرفته تا دیو و ناخدا و حتی بادنمایی که چرخ میخورد و رنجها و مشکلات مردم را از جهتهای گوناگون میبیند. کلاغ و دیگران یا به فکر خویشاند یا مشکلات دیگر را مهمتر و بزرگتر میدانند. در واقع در نگاه آنها ریزه و مشکلش ریز و بیاهمیت است. در نهایت ریزه متوجه میشود که مشکلات بسیار بزرگتری در این دنیا وجود دارد و او هم باید به نحوی با فقدان گربهاش کنار بیاید.
کتاب ریزه دربارهی تابآوری کودکان، ظرفیت پذیرش مشکل و برگشت آنها به زندگی عادی و همچنین دربارهی قدرت همدلی است.