"باکلی"، سگ آبی کوچکی است که با مادرش کنار دریا در کلبهی چوبی کوچکی زندگی میکند. ظاهرا پدر باکلی به دریا رفته و نتوانسته برگردد. باکلی از روی دلتنگی قایق چوبی میسازد و به دریا میاندازد و به مادرش میگوید اگر قایق برنگردد حتما به دست بابا رسیده! او هر دفعه قایق بهتر و زیباتری میسازد و به دریا میاندازد. یک سال میگذرد و هیچیک از قایقها برنمیگردند اما ... .
نویسنده در قالب یک داستان زیبا و لطیف، کودکان را با مفهوم مرگ و فقدان آشنا میکند و به بزرگترها و کودکان میآموزد که چگونه میتوانند با این غم کنار بیایند و قدر داشتههایشان را بدانند.