«محمدجواد و شمشیر ایلیا» روایتی فانتزی از یک ماجراجویی دینی است.
پسربچهای به نام محمدجواد فکر میکند از زیرزمین خانهشان صداهای عجیبی میآید و این سروصداها مال آدمفضاییها است. او تصمیم میگیرد یکبار برای همیشه تکلیف این موضوع را روشن کند. به همین دلیل یکشب که پدر و مادرش به عروسی دعوت شدهاند و او در خانه تنها مانده، به زیرزمین میرود. اما پیش از رفتن نامهای مینویسد و علت این تصمیمش را توضیح میدهد. او بعد از رفتن به زیرزمین با موجودی به اسم برهان آشنا میشود که او را به یک سفر معنوی میبرد.
ویژگی اصلی رمان «محمدجواد و شمشیر ایلیا» رویکرد آن به قرآن است. رویکردی که تازگی و بکر بودن، شاخصه اصلی آن است. محمدجواد به باغ قرآن میرود و در آنجا با شخصیتهای معنوی و قرآنی زیادی آشنا میشود.