داستان پیرزنی به نام "آمو" است که غذای خیلی خوشمزهای برای شام پخته؛ عطر و بوی خوبی که در ساختمان و محل میپیچد افرادی را به در خانهی او میکشاند. پسربچه، خانم پلیس، کارگر ساختمان، آقای هات داگ فروش، شهردار و ... . آمو به هرکدام از آنها پیالهای از خوارک خوشلعاب قرمزش را میدهد تا اینکه با فرا رسیدن شب، میبیند که چیزی برای شام خودش باقی نمانده! داستان زیبایی که بخشش و سخاوتمندی را به تصویر میکشد. برای قصهگویی پیش از دبستان نیز مناسب است.