در دورهی رکود اقتصادی آمریکا، شهر کیوست ورشکست شده، اکثر مشاغل تعطیل شدهاند و زباله در کوچهها و خیابانها انباشته شده، مردم به سختی روزگار میگذرانند و در این بین "لوبیا" هم به فکر کسب درآمد است. او ابتدا برای یک آدم خلافکار کار میکند اما در پایان متوجه اشتباهش میشود و برای جبران، همهی بچهها را بسیج کرده و به آبادانی شهر کمک میکند.
جهت مشاهده این بخش، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود به سایت