lalw_image

نبات هنگام به دنیا آوردن پسرش می‌میرد، هنوز مدت کوتاهی نگذشته است که همسرش بایرام نیز در یک سانحه کشته می‌شود و پسرشان "مراد" که لال است نزد مادربزرگش "عجب دایزا" بزرگ می‌شود. رمّال ده -چچو- این پسر را شوم می‌داند و مردم ده را از او برحذر می‌دارد، مردم که خیلی خرافاتی هستند به هر ساز او می‌رقصند. او پیشتر "عاشیق آیدین" - پیرمرد کمانچه‌نواز- را نیز از ده بیرون رانده بود اما حالا بعد از مرگ پیرمرد اتفاق عجیبی می‌افتد که موقعیت چچو را نزد مردم متزلزل می‌کند. مراد نمی‌تواند حرف بزند اما با ساز زدن کاری می‌کند که مردم به چچو شک کنند و دیگر نخواهند به حرف‌های خرافاتی او گوش کنند. داستان زیبایی است در مزمت جادو و خرافه‌پرستی.

رده سنی
عنوان
لالو
نویسنده
یوسف قوجق
موضوع
خرافه‌پرستی -- داستان
مخاطب
پسر
0
  • 0
  • 0
  • 0
  • 0
  • 0
امتیاز شما:
CAPTCHA Image