کتاب «لبخندی برای سوفیا» یک داستان تاریخی دربارهی تبعیدیهای لهستانی در جنگ جهانی دوم است. وقتی شوروی به متفقین پیوست زندانیهای لهستانی را از اردوگاههای کار اجباری سیبری به ایران فرستاد تا بعد از جنگ، تکلیف آنها را مشخص کنند. سوفیا و مادربزرگش نیز در بین گروهی از لهستانیهایی هستند که از کابوس سیبری رها شده و به ایران آمدهاند اما اینجا نیز از دست روسها در امان نیستند. آنها باید با چند کامیون حامل گندم، به تهران بروند در مسیر با خطرات زیادی روبرو میشوند اما دو نوجوان داستان "حمید" و "جمشید" به همراه راننده کامیونها از آنها مراقبت میکنند و حتی جان خود را به خطر میاندازند تا مسافرها و البته گندمها را به سلامت به مقصد برسانند.
در این داستان بخشی از ظلم و ستم روس و انگلیس به ایران در طول جنگ جهانی روایت شده است. از جمله غارت آذوقههای مردم و به قحطی کشاندن کشور که مریضی و مرگ و میر گستردهای به دنبال داشت.
جهت مشاهده این بخش، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود به سایت