پدر و مادر "خوان" در آستانهی جدایی هستند پدر به پاریس رفته و مادر اوضاع روحی آشفتهای دارد. با فرا رسیدن تعطیلات تابستانی، مادر برای اینکه بتواند در تنهایی با خودش کنار بیاید دختر کوچکش را به خانه دوستش میفرستد و خوان را نیز به خانهی "عمو تیتو" میبرد. خانهی عمو تیتو در واقع یک کتابخانهی بسیار بزرگ و عجیب و غریب است. حالا خوان باید بین هزاران کتاب در کتابخانه، "کتاب وحشی" را پیدا کند؛ کتاب بازیگوشی که مدام در حال فرار است و هیچکس تا به حال آن را نخوانده اما خوان سرانجام به کمک دوستش "کاتالینا" موفق میشود آن را شکار کند.
جهت مشاهده این بخش، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود به سایت