داستان در مورد پسری است که عصرها بعد از ساعت مدرسه به پخش روزنامه در محلهشان میپردازد و خیلی نگران است که خوب نتواند از عهده این کار برآید. او در ضمن مشغول ساختن یک کلبه با دوستانش است. کلبهای که فقط پسرها حق ورود به آن را دارند. هنری سعی میکند این دو کار را بهخوبی انجام دهد ولی خواهر کوچک یکی از دوستانش خیلی برای او مزاحمت ایجاد میکند. هنری با سعی و تلاش و دقت میتواند از عهده انجام هر دو کار برآید.