مامانخرگوشه و باباخرگوشه منتظر به دنیا آمدن بچهخرگوشها هستند. مامانخرگوشه میداند که هفتتا بچهخرگوش دارد، اما مشکل کوچولویی این وسط وجود دارد؛ چون فقط شش تا از آنها به دنیا آمدند! مامان خرگوشه متوجه میشود فرزند هفتمش حاضر نیست به دنیا بیاید. بابا خرگوشه به دنبال راکون پیر میرود. راکون پیر با گفتن از زیباییهای جهان به خرگوش هفتم او را راضی میکند از شکم مادرش بیرون بیاید. مادر و پدرش نام او را تک میگذارند. تک با راکون پیر دوست میشود. روزی راکن به تک میگوید باید به سفری همیشگی برود. او برای خرگوش کوچولو توضیح میدهد دنیای دیگر زیباتر از جایی است که آنها در آن قرار دارند. او با توصیفات خود دنیای پس از مرگ را تصویر میکند.
کلر ژوبرت در این کتاب تصویر زیبایی از زندگی پس از مرگ برای کودکان ترسیم میکند. مطالعهی این کتاب برای آشنایی کودکان با مفهوم مرگ مناسب است. خداحافظ راکون پیر باعث میشود کودکان از مرگ اطرافیان نترسند و راحتتر با آن کنار بیایند.