عمارت بانو "هكسر" بسيار بزرگ و رويایی است اما حرف و حديثهایی پشت آن وجود دارد. چند صد سال پيش در محل اين كاخ، بيمارستانی برای جذامیها وجود داشت كه جد بانو هكسر، دكتر "هاكسور" شيطانصفت، با مجموعهای از حيوانات عجيب و خزندگان وحشتناك و غول پيكر، آن را اداره میكرد. حالا بانو هكسر دختری را پيدا كرده كه میتواند به گذشته سفر كند! "آنی" دختری 12 ساله است كه مادرش را بر اثر بيماری سل از دست داده و با تنها برادرش كه باغبان عمارت است زندگی میكند. بانو هكسر آنی را مجبور میكند كه به زمان گذشته برود و كتاب درمانگری دكتر هاكسور را برای او بياورد. آنی در اين رفت و آمدها به بيمارستان جذامیها واقعيتهای هولناكی را در ميابد؛ دكتر هاكسور بيماران را موش آزمايشگاهی كرده، داروهای به دست آمده از حيواناتش را روی آنها امتحان میكند و در بسياری از مواقع بيماران را به كام مرگ میفرستد.
جهت مشاهده این بخش، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود به سایت