پسری 13 ساله به نام بیلی همراه پدر و مادرش به شهر ساحلی سفر میکند. پدرش برای کار به خانه برمیگردد و بیلی و مادرش به ویلای دکتر لیبرس میروند و قرار است که مادرش پایاننامهاش را در آنجا تمام کند. دکتر لیبریس مالک خانه و جزیرهای در دریاچه است اما خودش در ویلا نیست. داخل ویلا تلویزیونی وجود ندارد ولی کتابخانهی بزرگی دارد. بیلی وارد کتابخانه میشود و کتابها را که میخواند وارد فضای کتابها میشود. بخش اعظم این کتاب تخیل بیلی است که در جزیره با شخصیتهای داستان معروف صورت میگیرد.