در مجموعهی «قصههایی از امام محمدباقر (ع)»، گوشههایی از زندگی امام پنجم شیعیان در روایتی داستانی و مصور ترسیم میگردد. جلد هشتم داستان «عبدالله مکی» است مردی تنها که هیچیک از اهالی مکه به او توجه و محبت نمیکنند. در آن روزها مردی غریب وارد مکه میشود و عبدالله را دیده و علت ناراحتی او را میپرسد؛ آن مرد غریب امام محمدباقر (علیه السلام) فرزند امام زینالعابدین (علیه السلام) است که با رفتار صحیح، آدابِ دوستی و انسانیت را در برابر دیدگان عبدالله ترسیم میکند.