شخصیت اول داستان، هيولا كوچولو خيلی شلخته است. اسباببازیهايش را اينطرف و آنطرف میاندازد و دلش نمیآيد اسباببازیهای كهنهاش را به كسی بدهد، آب را باز و چراغها را روشن میگذارد؛ بيخودی آب و برق مصرف میكند تا اينكه يک روز برق میرود و تلويزيون خاموش میشود. او در نهايت متوجه میشود كه بايد برای حفظ محيط زيست كارهایی انجام دهد.