این کتاب، داستان زندگی دختری است به نام "ناتالی" است. او کلاس هفتم است و مادرش دچار افسردگی شدید شده و مدتی است که خودش را در اتاق حبس کرده است. پدر ناتالی روانکاو است و معتقد است باید مادر را مدتی به حال خود رها کرد، ناتالی که بسیار مادرش را دوست دارد و دلش برای او و روزهای خوش و عادی خانوادگیشان تنگ شده، با نظر پدرش مخالف است و از این وضعیت رنج میبرد. داستان به شیوه کاملاً جدید و جذابی از کلاس آزمایشگاه آقای نیلی در مدرسه آغاز میشود. سرفصلهای داستان در واقع موضوعات کلاس آزمایشگاه ناتالی، یعنی مراحل حل مساله است: فصل اول: مشاهده، فصل دوم: سوال و ... . همراه کردن یک داستان احساسی و عاطفی با مباحث علمی و روش حل مساله در این کتاب بسیار جالب است. در جریان داستان ناتالی و دوستانش با هرآنچه در توانشان هست سعی میکنند تا امید از دست رفته مادر ناتالی را به او بازگردانند، اگرچه در پایان داستان متوجه میشوند که در تشخیص علت مساله اشتباه کردهاند اما تلاش و مسئولیتپذیری آنها قابل ستایش است. جملهای که کتاب با آن تمام میشود نیز بسیار قابل تامل است و جان کلام را بیان کرده است: «علم یعنی پرسیدن سوال و زندگی یعنی نترسیدن از جواب».