مادر "لاکپشت" به تازگی خدمتکار زن پولدار پیری شده است که بچهها را نمیتواند تحمل کند از این رو لاکپشت را نزد خالهاش میفرستد تا مدتی با آنها زندگی کند. در جزیرهی "کیوست" لاکپشت و پسرخالههایش به دنبال گنج میروند. داستان در دورهی رکود اقتصادی آمریکا جریان دارد. مردی فروشنده، دل مادر لاکپشت را میبرد و پس از اینکه لاکپشت گنج پیدا میکند با مادر او ازدواج میکند و به لاکپشت و مادرش وعدهی زندگی خوب و رویایی میدهد اما فردای آن روز همهی دارایی لاکپشت و مادرش را برداشته و فرار میکند.
این کتاب درواقع ادامهی کتاب "لوبیای قهرمان" است اما هریک به تنهایی نیز داستانی مستقل و کامل دارند.
جهت مشاهده این بخش، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود به سایت