داستان در زمان آینده جریان دارد. بشر توانسته به پیشرفت عظیمی در علم دست پیدا کند به طوری که دولت‌ها حذف شده‌اند و جهان به صورت یکپارچه توسط یک هوش مصنوعی به نام "اَبرِ تندر" اداره می‌شود. تمامی اطلاعات و علم و دانش موجود، در این فضای ابری ذخیره شده. ابر تندر تمامی نیازهای انسان‌ها را برطرف می‌کند، منابع جهان را به‌طور عادلانه بین مردم توزیع می‌کند و به این ترتیب فقر و گرسنگی از بین رفته است. انسان‌ها توانسته‌اند به فقر، بیماری، جنگ و حتی مرگ غلبه کنند. نانو ربات‌های درمانگر که در خون مردم جریان دارند هر صدمه‌ای را در زمانی کوتاه درمان می‌کنند. بنابراین افراد عمری طولانی دارند و زمانی که به سنین پیری می‌رسند، می‌توانند ورق را برگردانده و دوباره جوان شوند! اما این مسئله، تعادل طبیعت را برهم می‌زند پس افرادی بلندمرتبه به نام "داس" عهده‌دار وظیفه‌ی کنترل جمعیت شده‌اند. آن‌ها جان برخی را می‌گیرند و به برخی دیگر مصونیت اعطا می‌کنند. جامعه‌ی آن‌ها "داس‌شهر" کاملا مستقل از ابر تندر و توسط انسان‌ها اداره می‌شود پس در آن قدرت‌طلبی، نفاق، خیانت و فساد راه می‌یابد و حالا دو کارآموز داس، دختری به نام "سیترا" و پسری به نام "روئن" می‌خواهند در کنار دیگر داس‌های کهن با این فساد مبارزه کنند.