کتاب «واقعا دارم از دست میروم!» ماجرای خندهدار پسربچهای است که منظور اصطلاحاتی که بزرگترها به کار میبرند را متوجه نمیشود و فکر میکند این حرفها واقعی هستند. مثلا وقتی اصطلاحاتی مثل از خنده ترکیدن، شکستن قلب و ... را میشنود حسابی نگران میشود چون که فکر میکند واقعاً ممکن است بدنش تکه تکه شود. خیالات و تصورات او همهی اطرافیانش را به خنده میاندازد. داستان طنز جذابی دربارهی برداشتهای نادرست کودکان از اصطلاحات عامیانه.