کتاب بزرگ مردان باوفا، داستان دختری به نام سمانه است که پدربزرگش در جنگ ایران و عراق مجروح شده است. او هرشب پای صحبتهای پدربزرگش مینشیند و از خاطراتش میپرسد. پدربزرگ سمانه در لابهلای خاطراتش به یاد مردان باوفا و یاران فداکار امام حسین (علیه السلام) میافتد و از درسهایی که شهدا و رزمندگان جنگ از شهدای کربلا گرفتهاند نیز خاطراتی را برای نوهاش تعریف میکند.