این کتاب دربردارندهی سه داستان کوتاه است. در اولین داستان کتاب با نام «اسم تو چیست؟»، راوی که یک کودک است به شکل متفاوتی خودش و اعضای خانوادهاش را به مخاطب میشناساند. راوی کودک در دومین داستان که نام آن «راه خانهی ما» است به شکلی منحصربهفرد محیط زندگیاش را توصیف میکند تا آدرس خانهشان را بگوید. داستان سوم با عنوان «بازی را فراموش نکن»، خواننده را با روایت کودکانهی راوی از بیماری آلزایمر پدربزرگش مواجه میکند. او در ابتدا خاطرات بازی با پدربزرگ را مرور میکند و پس از آن تعجبش را نسبت به تغییر رفتارهای پدربزرگش بروز میدهد، چراکه حالا او آرام و بیصدا یک گوشه مینشیند و حتی دخترش را هم نمیشناسد. با تمام اینها، کودک نشانههای بیماری پدربزرگ را مثل یک بازی میبیند و با تقلید رفتارهای او در این بازی شریک میشود.
نویسنده در این کتاب با سه داستان کوتاه، نگاه و جهانبینی کودکان را به تصویر میکشد تا در خلال روایتی دلانگیز، مخاطبش را با مفاهیمی مثل عشقورزی در خانواده، محبت به پدربزرگ و مادربزرگ و شرایط ویژهی کهنسالی آشنا سازد.