دو دختربچه یک روز به جای آنکه به خانه دوستشان آنی بروند، بیاجازه به جنگل گلهای استکانی آبی میروند. آنها در حوضچهی جادو یک «بچّه باتلاق» پیدا میکنند و به خانه میبرند. آنها یواشکی و به دور از چشم مادر او را نگهداری و مراقبت میکنند و همهچیز هم خوب به نظر میرسد. بچهها او را خیلی دوست دارند اما بچه باتلاق کمکم مریض میشود. این کتاب در مورد زیستگاه است و این که هر موجودی نیاز به زیستگاه طبیعی خودش دارد تا زندگی مطلوبی داشته باشد.