اولین روز مدرسه، پدر "الیور" دچار اضطراب شده، بهانه میگیرد، دلش میخواهد بازی کند، دلدرد گرفته، بسیار آهسته رانندگی کرده و در نهایت گریه میکند! وقتی به خانه برمیگردد مدام به الیور فکر کرده و به این نتیجه میرسد که «من برای مدرسه رفتن آماده نیستم!»