دو خرگوش در همسایگی هم با خوبی و خوشی زندگی میکنند اما پس از مدتی از کارهای یکدیگر عصبانی میشوند و با هم اختلاف و دعوا پیدا میکنند. در یکی از روزها که با هم مشغول دعوا و کتککاری بودند روباهی آنها را میبیند و پیش خود میگوید شکار دو خرگوش در حال دعوا کار آسانی خواهد بود! خرگوشها با کمک هم فرار میکنند و بعد از آن تصمیم میگیرند همیشه با هم دوست باشند.