زنبور کوچکی آرزو دارد کار بزرگی انجام دهد، یک کار بزرگ و قشنگ که از ته دلش خوشحال باشد و بگوید او این کار را انجام داده است. بالاخره یک شب فرشتهای پیش او میآید تا آرزویش را برآورده کند و يك كار به او میسپارد اما زنبورك ناراحت میشود و فكر میكند كه كار كوچك و بيهودهای است تا اينكه میفهمد ... .