داستان دربارهی پسری نوجوان به نام "کالوم" است که با پدرش زندگی میکند. اما پدر بخاطر شغلش مدام در سفر است و کالوم اغلب تنهاست تا اینکه پدرش تصمیم به ازدواج میگیرد و نامزدش را که او هم یک پسر همسن کالوم دارد به خانه میآورد. کالوم در ابتدا از این وضعیت راضی نیست اما رفته رفته با برادر ناتنیاش انس میگیرد. داستانی خوب دربارهی مهاجران و رفتار بومیان با آنها.